نتایج جستجو برای: مرگ نفس

تعداد نتایج: 24778  

Journal: : 2022

ویلیام شکسپیر، نویسنده رنسانس، متاثر ازکتاب مقدس، روابط انگلستان و اسلام از قرون وسطی-صلیبی تا وآشنا با زبان لاتین، مناقشات متعدد مذهبی، گفتمان جدید اسلامی را درتراژدی هملت آغاز می کند که برپایه قرآن کریم باشد. در این معرفت انسان دررنسانس، مخلوق خدای پاک منزه، بر مبنای رذیلت فضیلت نفس است. بنابراین، کسب تزکیه دردنیا پس مرگ، وبازآفرینی انسانی خوب برای برخی ها وجود داردکه نمایانگرتحول وحرکت دراین...

ژورنال: :آینه معرفت 0
احمد شه گلی دانشگاه قم

مرگ سه قسم است: مرگ اخترامی؛ ارادی؛ مرگ. در علت مرگ اخترامی و ارادی اختلافی وجود ندارد؛ علت مرگ اخترامی، عدم قابلیت بدن برای تداوم تعلق نفس به آن است. علت مرگ ارادی، تزکیه نفس و ریشه کن کردن هواهای نفسانی و قطع تعلق نفس به بدن به اراده سالک است. آنچه مسئله اصلی این تحقیق را در بر می گیرد، بحث از علت مرگ طبیعی است. در پاسخ به علت مرگ طبیعی، سه رویکرد در فلسفه اسلامی وجود دارد. الف. رویکرد ابن-سی...

ژورنال: :فلسفه و کلام اسلامی 2015
قاسم کاکائی محبوبه جباره ناصرو

مرگ یکی از ناگشوده­ترین رازهایی است که انسان با آن روبه روست؛ بنابراین همواره جزء دغدغه­های دانشمندان بزرگ و آموزه­های اصلی ادیان الهی بوده است. آگوستین از بزرگانی است که دربارۀ مرگ و چیستی آن اندیشیده و سخن گفته است. در تعریف آگوستین از مرگ با یک تعریف معین روبه رو نیستیم. وی فیلسوفی افلاطونی است؛ بنابراین مرگ را جدایی نفس از بدن می­داند؛ ولی در جایگاه یک متکلم، مرگ را نتیجۀ گناه و دوری از خدا...

بیشتر فیلسوفان مسلمان معتقدند که انسان مرکب از نفس مجرد و بدن است و نفس مجرد حقیقت او را تشکیل می‌دهد. لازمۀ پذیرش تجرد نفس این است که نفس مجرد که با مرگ از بدن جدا می‌شود، اولاً بدون نیاز به بدن می‌تواند به حیات خود ادامه دهد؛ ثانیاً برای بقا به عامل بیرونی نیاز ندارد. در مقابل، آنچه از قرآن برداشت می‌شود این است که انسان فی‌نفسه باقی نیست و با مرگ از میان می‌رود؛ از‌این‌رو ادامه زندگی انسان پس ...

ژورنال: پژوهش دینی 2018
افشار کرمانی, عزیزالله , قوانلو, فاطمه , ناجی اصفهانی, حامد ,

مرگ از احوالِ نفس انسانی است. نفس آدمی به واسطه اتحادی که با بدن دارد، دارای اوصاف و احوالات گوناگونی است. یکی از مهم ترین این اوصاف "مرگ" است. به نظر ملاصدرا نفس با به کار گرفتن بدن، استعدادهای مختلف خود را به فعلیت می رساند. و در صورتی که با به کمال رسیدن خود، دیگر نیازی به بدن نداشته باشد، نفس از بدن مفارقت می کند و به واسطه ی این مفارقت، از عالم دنیا وارد عالم آخرت می شود. ضمناً چون نفس بالذا...

در این مقاله با استفاده از مبانی سه­گانۀ هستی­شناسی، جهان­شناسی و انسان­شناسی به تبیین مرگ از نظر ابن­سینا و ملاصدرا پرداخته شده است. ابن­سینا بر مبنای نگرش ماهوی، از مبانی انسان­شناختی همانند دو ساحتی بودن انسان، روحانیة­الحدوث و روحانیةالبقا بودن نفس در تبیین مرگ بهره می­گیرد. در جهان­شناسی ابن سینا مسألۀ مرگ، بدون حضور عالم مثال منفصل و با تأکید بر عالم عقل و نظریۀ افلاک تبیین می­شود. او با ...

ژورنال: اندیشه نوین دینی 2017

ملاصدرا مرگ طبیعی را امر وجودی و لازمه ی استکمال نفس در فرآیند حرکت جوهری می داند و بر همگانی بودن و لطف بودن آن معتقد است و مرگ ارادی را وسیله ای برای پاکی و از بین بردن هوای نفس به اختیار سالک می داند. عاملی که نگاه ملاصدرا از مرگ، را متفاوت کرده است حرکت جوهری نفس و عالم طبیعت است. او با ابتکار نظریه حرکت جوهری به تبیین مرگ می‌پردازد. نفس انسانی ابتدا به صورت ماده است که جوهره تبدیل به مجرد ...

ژورنال: :مجله ادیان و عرفان 2011
مجتبی زروانی قربان علمی

مسأله ی مرگ و میل جاودانگی از دل مشغولی های وجودشناختی انسان است. هندوئیسم همچون ادیان دیگر همواره در پیِ رفع یا تسکین این دل مشغولی بوده است. وداها و اوپانیشادها اصالت بُعد روحانی و جاودانگی آن را به گونه های مختلف مورد اهتمام و پذیرش قرار داده اند. بهگودگیتا نیز جاودانگی نفس را صراحتاً در دفتر دوّم و تلویحاً با شاهدهایی در دفترهای دیگر تأیید می کند. گیتا با تصوّر انسان به مثابه روح جاودانه، مرگ را ...

ژورنال: :پژوهش های فلسفی – کلامی 0
انشاءالله رحمتی استادیار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد تهران مرکزی

نوشتار حاضر شرحی مختصر بر محاوره زیبای افلاطون با عنوان فایدون است. مقدمه مقالهنشان می دهد که به اعتقاد افلاطون مرگ اندیشی از دغدغه های اصلی فیلسوف است و افلاطون با تصویر سقراط به عنوان فیلسوفی که در دم مرگ شاداب تر و شادمان تر از همیشه است، علت این شادابی و شادمانی را اعتقاد به حیات پس از مرگ می داند. حیاتی که برای نیکان به مراتب خوشایند تر از حیات دنیوی است. و بدین سان مسأله این است که آیا فی...

افلاطون در رساله فایدون برای اثبات جاودانگی نفس پس از مرگ سه برهان اقامه می‏کند. بیان دو برهان اول، بیانی اسطوره‏ای ـ فلسفی است که بر چرخه‏های متوالی زایش مبتنی است. برهان سومی که افلاطون برای بقای نفس پس از مرگ اقامه می‏کند، برهان بساطت نفس است. او معتقد است چیزی که جزء ندارد فساد نمی‎پذیرد و از‌آنجا‌که نفس جزء ندارد با مرگ بدن جاودان خواهد بود و از بین نخواهد رفت. در فلسفه اسلامی یکی از مهم‌ت...

نمودار تعداد نتایج جستجو در هر سال

با کلیک روی نمودار نتایج را به سال انتشار فیلتر کنید